کد مطلب: ۲۶۳۷
تعداد بازدید: ۱۹۹۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۱:۱۵
بايد توجه داشت كه نسبت دادن «امتحان» به خداوند متعال مجاز است، زيرا امتحان حقيقى از كسى صادر می‌شود كه عاقبت امر را نداند و بخواهد به‌وسیله‌ی «امتحان» آن را معلوم كند، چنان‌که در مراکز علمی و آموزشی از همین شیوه برای سنجش سطح علمی افراد استفاده می‌شود، و حال آن‌که خداوند از عواقب امور كاملًا آگاه است.
در ادامه‌ی دعای مکارم الاخلاق، امام زین‌العابدین علیه السّلام می‌فرمایند: «وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ». و مرا به‌وسیله‌ی کِبْر آزمایش نکن.

ابتلاء در لغت
از منظر ادبیات عرب و علم صرف، «لَا تَبْتَلِيَنِّي»، فعل نهی در مقام دعاست که معنای آن به‌واسطه‌ی نون تأکید تقویت شده است. «إبتَلی یَبتَلِی» به معنای «إمتَحَنَ یَمتَحِنُ» می‌باشد.[1] در قاموس قرآن آمده است: بَلِي (بر وزن عَلِمَ) به معنای كهنه شدن. گويند: «بَلِيَ‏ الثوبُ‏ بِلًى‏ و بَلَاءً» يعنى لباس كهنه شد. امتحان را از آن جهت ابتلاء گويند كه گويا مُمتحِن (امتحان گیرنده)، امتحان شده را از كثرت امتحان كهنه می‌کند. به غم و اندوه از آن سبب بلاء گويند كه بدن را كهنه و فرسوده می‌کند. همچنین تكليف را بدان علّت بلاء گويند كه بر بدن گران است (و آن را فرسوده می‌کند) و يا اين كه تکلیف امتحان است.[2]
بنابراین با در نظر گرفتن معنای تأکیدی موجود در آن، ترجمه‌ی دقیق‌تر دعا چنین می‌شود: «و به جدّ و عاجزانه از تو می‌خواهم که مرا به‌وسیله‌ی کبر مورد امتحان قرار ندهی.
 
ابتلاء در قرآن
به مناسبت آن‌که در دعای امام سجّاد علیه السّلام از حقیقتی به نام «ابتلاء» سخن به میان آمد، لازم دانستیم تا حقیقت ابتلاء را در قرآن کریم به قدر مجال بررسی کنیم تا ریشه‌ی کلام حجّت خدا امام زین‌العابدین علیه السّلام در آیات قرآن کریم بیشتر روشن گردد و همچنین با معنای ابتلاء بیش از پیش آشنا شویم.
در آیات متعدّدی از قرآن کریم، خداوند متعال از آزمایش بندگان در دنیا با لفظ «ابتلاء» و مشتقّات آن نیز سخن گفته است. به‌عنوان نمونه برخی از این آیات را بیان می‌کنیم:
«فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ * وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ». امّا انسان هنگامی‌که پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام می‌کند و نعمت می‌بخشد (مغرور می‌شود و) می‌گوید: پروردگارم مرا گرامى داشته است * و امّا هنگامی‌که براى امتحان، روزيش را بر او تنگ می‌گیرد (مأيوس می‌شود و) می‌گوید: پروردگارم مرا خوار كرده است.[3]
«وَ ابْتَلُوا الْيَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُم ...». و يتيمان را چون به حدّ بلوغ برسند، بيازماييد! اگر در آن‌ها رشد (كافى) يافتيد، اموالشان را به آن‌ها بدهيد.[4]
«وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ». (به خاطر آوريد) هنگامی‌که خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به‌خوبی از عهده‌ی اين آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم! ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!). خداوند فرمود: پيمان من، به ستمكاران نمی‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند).[5]
«هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً». آنجا بود كه مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختى خوردند.[6]
«فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُم ...». و هنگامی‌که طالوت (به فرماندهى لشكر بنی‌اسرائیل منصوب شد، و) سپاهيان را با خود بيرون برد، به آن‌ها گفت: خداوند، شما را به‌وسیله‌ی يك نهر آب، آزمايش می‌کند، آن‌ها (كه به هنگام تشنگى،) از آن بنوشند، از من نيستند و آن‌ها كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند، از من هستند. جز عدّه‌ی كمى، همگى از آن آب نوشيدند.[7]
درباره‌ی ابتلاء و آزمایش الهی در تفاسیر مطالب سودمندی ذکرشده است، از آن جمله تفسیر آیه‌ی 124 از سوره بقره است که در ذیل به بیان بعضی از این تفسیرها می‌پردازیم.
 
مفهوم ابتلاء و امتحان الهی
بايد توجه داشت كه نسبت دادن «امتحان» به خداوند متعال مجاز است، زيرا امتحان حقيقى از كسى صادر می‌شود كه عاقبت امر را نداند و بخواهد به‌وسیله‌ی «امتحان» آن را معلوم كند، چنان‌که در مراکز علمی و آموزشی از همین شیوه برای سنجش سطح علمی افراد استفاده می‌شود، و حال آن‌که خداوند از عواقب امور كاملًا آگاه است. در اینجا منظور از «امتحان خداوند» اين است كه او ابراهيم عليه السّلام را به انجام تكاليفى مكلّف ساخت و اين كه می‌بینیم به تكاليفى كه خداوند متوجّه اشخاص می‌سازد، گاهى امتحان اطلاق می‌گردد، به خاطر يكى از اين دو جهت است:
1-چون مردم، بسيارى از تكاليف و اوامر خود را براى امتحان صادر می‌کنند و منظورشان اين است كه اشخاص را به اين وسيله آزمايش كنند و اين را نيز می‌دانیم كه قرآن مجيد طبق اطلاقات و اصطلاحات معمولى مردم سخن می‌گوید. لذا به تكاليفى كه خداوند متوجّه اشخاص می‌سازد نيز «امتحان» اطلاق می‌گردد.
2- چون نحوه‌ی رفتار خداوند با بندگان خود، مانند رفتار آزمایش‌کنندگان است، يعنى همان‌طور كه مردم تا کسی را آزمايش نكنند پاداش نمی‌دهند و به كيفر نمی‌رسانند، خداوند هم با اين كه از اعمال اشخاص قبل از انجام دادن آن، كاملًا آگاه است، تا اشخاص مرتكب اعمال -خوب يا بد- نشوند، به آن‌ها پاداش نمی‌دهد و آن‌ها را عقوبت نمی‌کند، لذا به این‌گونه رفتار خداوند با بندگان، «امتحان» گفته می‌شود.[8]
در تفسیر اثناعشری نیز درباره‌ی ابتلاء الهی چنین آمده است: «ابتلا در اصل، مأخوذ از بلا به معنى تكليف به امر شاق و مرادف با اختيار و امتحان ذكر می‌شود نسبت به كسى كه به عاقبت امر جاهل باشد، لكن نسبت به ذات علّام الغيوب، اطلاق آن خلاف واقع، و جايز نيست. بنابراین مراد تكليف به امرى است كه نزد آن اطاعت و مخالفت مكلّف در خارج محقّق و ظهور يابد، و به سبب امتحان انبياء، علوّ درجه و رفع مرتبه و ثبوت جلالت آن‌ها به عالميان معرفى گردد، و لذا تعبير شده به اوامر امتحانیِ».[9]
بنده نبود آن‌که از روی گزاف/ می‌زند در بندگی پیوسته لاف
بنده وقت امتحان آید پدید/ امتحان کن تا نشان آید پدید
 
عملی بودن ابتلاء
مرحوم علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌نویسد: «(وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ) کلمه‌ی (ابتلاء) و بلاء يك معنى دارد، اگر بخواهى بگويى: من فلان را با فلان عمل و يا پيش آوردن فلان حادثه امتحان كردم، هم می‌توانی بگويى: (اِبْتَلَيْتُهُ بِكَذا)، و هم می‌توانی بگويى (بَلَوْتُهُ بِكَذا) و (به‌وسیله‌ی امتحان) صفات باطنى او از قبيل اطاعت و شجاعت و سخاوت و عفّت و علم و مقدار وفا، و نيز ضدّ این صفات آشکار می‌گردد. به همين دلیل امتحان، جز با برنامه‌ای عملى صورت نمی‌گیرد. این عمل است كه صفات درونى انسان را ظاهر می‌کند، نه گفتار، چراکه در مورد کلام احتمال صدق و کذب می‌رود (یعنی گفتار ممکن است راست و یا دروغ باشد)، اگر در آیه‌ی مورد بحث، امتحان ابراهيم را به‌وسیله‌ی كلمات دانسته، به فرض آن‌که منظور از كلمات الفاظ بوده باشد، باز بدان جهت است كه الفاظ وظائف عملى را براى آن جناب معيّن می‌کرده، و از عهد و پیمان‌ها و دستورالعمل‌ها حكايت می‌نموده است».[10]
 
ابتلاء برای همه حتّی انبیاء
در قرآن حدود بيست مرتبه مسئله‌ی آزمايش و امتحان مطرح‌شده و از سنّت‌های الهى است. (چنان چه بیان شد) آزمايش براى آگاه شدن خداوند نيست، زيرا او از پيش همه‌چیز را می‌داند، اين آزمایش‌ها براى ظهور و بروز استعدادهاى نهفته و تلاش و عمل انسان‌هاست. اگر انسان كارى نكند، استحقاق پاداش نخواهد يافت. تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگى، همه ابزار امتحان هستند. گاهى افرادى با شدايد و مصايب آزمايش می‌شوند و برخى ديگر با رفاه چنان چه قرآن کریم فرموده است: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ». هر انسانى طعم مرگ را می‌چشد! و شما را با بدی‌ها و خوبی‌ها آزمايش می‌کنیم و سرانجام به‌سوی ما بازگردانده می‌شوید.[11] و ناگزير همه‌ی مردم حتّى انبيا مورد امتحان قرار می‌گیرند. اين امتحانات و آزمایش‌ها براى رشد و پرورش مردم است. ابراهيم عليه السّلام در هر آزمايشى كه موفّق می‌شد، به مقامى می‌رسید: در مرحله‌ی نخستين، عبد اللّه شد. سپس به مقام نبى اللّهى رسيد. و پس از آن رسول اللّه، خليل اللّه و در نهايت به مقام امامت و رهبرى مردم منصوب گرديد.[12]
امام صادق علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَجْعَلَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْيَاءَ قَالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قَالَ فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ قَالَ لَا يَكُونُ السَّفِيهُ إِمَامَ التَّقِيِّ». به‌درستی که خداوند تبارک و تعالی ابراهیم را بنده قرار داد پیش از آن‌که او را نبیّ گرداند، و خداوند او را نبیّ قرار داد قبل از آنی که رسولش کند، و همانا خدا او را رسول قرار داد پیش از آن‌که خلیلش کند، و خداوند او را خلیل نمود قبل از آن‌که امام قرارش دهد. پس وقتی‌که همه‌چیز را برای او جمع نمود، فرمود: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. امام صادق علیه السّلام فرمودند: از بزرگی و رفعت مقام امامت در چشم ابراهیم این که عرضه داشت: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!). خداوند فرمود: پيمان من، به ستمكاران نمی‌رسد. حضرت صادق فرمودند: (چراکه) انسان بی‌خرد (هرگز) امام و پیشوای اهل تقوا نمی‌شود.[13]
داستان‌های زیادی از ابتلائات انبیاء در قرآن مجید ذکرشده است، از ابتلائات و آزمایش‌های حضرت آدم صفیّ الله گرفته تا امتحانات سخت ایّوب نبیّ و حضرت یعقوب و یوسف صدّیق و ... . همه‌ی این جریانات با زبان حال گویای این مطلب‌اند که دنیا جایگاه ابتلا و آزمایش است و هیچ‌کس از این قاعده مستثنی نیست. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ». آيا مردم گمان كردند همین‌که بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟! * ما کسانی را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و این‌ها را نيز امتحان می‌کنیم) بايد علم خدا درباره‌ی كسانى كه راست می‌گویند و كسانى كه دروغ می‌گویند تحقق يابد.[14]
 
آزمایش فردی و گروهی
همه روزه خداوند متعال بندگان خود را مورد امتحان قرار می‌دهد و در این مورد تردیدی نیست، گاهی این امتحانات آسان است و گاهی سخت و پیچیده. امّا امتحانات بشر منحصر در ابتلائات فردی نمی‌شود، بلکه گاهی خدای متعال گروه یا امّتی را مورد ابتلاء و آزمایش قرار می‌دهد. در واقع این امّت‌ها هستند که با سربلندی در ابتلاء و امتحانات پروردگار مسیر رشد و کمال خود را می‌پیمایند و یا با شکست و نافرمانی از معبود، راه ضلالت و سقوط را در پیش می‌گیرند. قرآن کریم نیز این واقعیّت را بیان نموده است: «... إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ». خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمی‌دهد مگر آن‌که آنان آن چه را در خودشان است تغيير دهند! و هنگامى كه خدا اراده سويى به قومى (به خاطر اعمالشان) كند، هيچ چيز مانع آن نخواهد شد و جز خدا، سرپرستى نخواهند داشت.[15]
چه بسیار از اقوامی همچون قوم لوط و سبا، که مورد ابتلاء پروردگار قرار گرفته و با نافرمانی از خالق خویش و اطاعت از هوس‌ها و شهوت‌های خود، چنان در میدان شقاوت تاختند که مورد خشم پروردگار قرار گرفته و از ایشان جز نامی و یا ویرانه‌ای برای عبرت دیگران به جای نماند، و از طرف دیگر اقوامی که با توبه و بازگشت از خطاها، از آزمون الهی سربلند بیرون آمده و مورد رحمت خداوند عزّ و جلّ قرار گرفتند، مانند قوم یونس علی نبیّنا و آله و علیه السّلام که پس از مشاهده‌ی آثار عذاب، به خطای خود پی برده، فرصت را غنیمت شمردند، و خالصانه به درگاه خدا توبه و انابه نمودند. نتیجه آن شد که درهای رحمت پروردگار به روی آن‌ها گشوده شد و آثار عذاب مرتفع گردید. در قرآن کریم داستان‌های زیادی در این باره وجود دارد که نشان از اهمیّت توجّه و عبرت گرفتن از آن‌ها دارد.
گر تو نقدی یافتی مگشا دهان/ هست در ره سنگ‌های امتحان
سنگ‌های امتحان را نیز پیش/ امتحان‌ها هست در احوال خویش
گفت یزدان از ولادت تا به حین/ یفتنون کل عام مرّتین
امتحان در امتحان است ‌ای پسر/ هین به کمتر امتحان خود را مخر
 
خودآزمایی
1-معنی ابتلاء چیست؟
2-تفاوت میان امتحان الهی و امتحان انسان را بنویسید؟
 
پی‌نوشت‌ها:
[1] مجمع البحرین ج 1 ص 60.
[2] قاموس قرآن ج ‏1 ص 229.   
[3] سوره فجر/ آیه 15 و 16 (ترجمه مکارم).
[4] سوره نساء/ آیه 6 (ترجمه مکارم).
[5] سوره بقره/ آیه 124 (ترجمه مکارم).
[6] سوره احزاب/ آیه 11 (ترجمه مکارم).
[7] سوره بقره/ آیه 249 (ترجمه مکارم).
[8] برگرفته از: ترجمه مجمع‌البیان في تفسير القرآن ج ‏2 ص 23 و 24.
[9] تفسیر اثناعشری ج 1 ص 247.
[10] الميزان في تفسير القرآن ج ‏1 ص 268/ ترجمه المیزان ج 1 ص 406.
[11] سوره انبیاء/ آیه 35 (ترجمه مکارم).
[12] تفسیر نور ج 1 ص 196 و 197.
[13] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏1 ص 175.
[14] سوره عنکبوت/ آیه 2 و 3 (ترجمه مکارم).
[15] سوره رعد/ آیه 11 (ترجمه مکارم).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
غلام عباس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۲۰
0
0
عالی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: